دختری که ماه را نوشید
این کتابو تازه خوندمش و توی 3 روز اونم تو مسافرت تمومش کردم با اینکه تو گوشی داشتم میخوندم و خسته بودم نمیشد اینو زمین گذاشت
داستان تو یه شهری اتفاق میوفته که اول هرسال کوچیکترین بچه رو قربانی میکنن برای جادوگری که درواقع تو خود شهره و یه جادوگر خیالی ساخته که اگه اول هرسال بچه هاشونو ندن جادوگر میادو همه چیو نابود میکنه یه جادوگر هست که وقتی همچین چیزیو میبینه اول هرسال میاد و بچه رو میبره تو یه سرزمینی که مردم خیلی بچه میخواستنو اینا شخصیت اصلی داستان که اسمش لوناعه جز همین قربانیاس و جادوگر اشتباهی به جای اینکه از نور ستاره بهش بده نور ماه رو میده که قدرت جادویی خیلی زیادی داره و جادوگر تصمیم میگیره که مراقب این دختر باشه تا زمانی که بتونه از جادوی ماه به درستی استفاده کنه
داستانش بیشتر در مورد نیروی امیده که میتونه تا چه حد تو بدترین شرایط به همه زندگی ببخشه و تحمل رو زیاد کنه و اینکه چقدرم هستن که این امید رو از تو میگیرن ولی تو نباید به حرف اینا باشی و خوبه که راهیو پیش بری که درسته
اینم عین همیشه خلاصه کتاب که بخونینش
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.