خشکسالی

این کتاب هم  مثل خیلی از کتابایی که اینجا معرفی میشه نشر پرتقال منتشرش کرده (حالا انگار چقدر کتاب اینجا گذاشتم😂) 

داستان اول با دوتا خانواده شروع میشه که این دو خانواده همیشه برای اتفاقای غیرقابل پیش بینی اماده بودن از جمله خشکسالی  که تو جنوب کالیفرنیا اتفاق میوفته و مردم این بحرانو لوله های خالی صدا میکنن و با گم شدن پدر و مادر یکی ازین خانواده ها ماجرا برای نقش اصلی داستان یعنی الیسا سخت تر میشه چون هم باید تصمیم های مشکل بگیره و هم از برادر کوچیکترش گرت مراقبت کنه 

 

این کتاب عملا نشون میده که ما ادما میتونیم تو شرایط بحرانی برای نجات جونمون چقدر وحشی باشیم و به نظرم خیلی داستان خوبی بود ولی خب اولش شاید یکم خسته کننده باشه ولی از روی شروعش قضاوتش نکنین  اتفافا چند روز پیش تمومش کردم و جز اون کتاباییه که توصیه میکنم حتما بخونین

 

https://www.porteghaal.com/uploads/Dry.pdf

اینم چند صفحه که بخونین  و تصمیم بگیرین که بخونینش یا نه

بریده های دوست داشتنی کتاب مغازه خودکشی

💬چرا به جای لعنت فرستادن به تاریکی یه چراغ روشن نمیکنی؟

💬 اول یاد بگیر به خودت عشق بورزی 

💬 شما فقط یک بار میمیرید پس کاری کنید که اون لحظه فراموش نشدنی باشه (مورد علاقمه)

💬 زندگی همینه که هست اگه سخت بگیری اونم بهت سخت میگذرونه

💬 نگاهش کن . به این ادمی که روبه روته نگاه کن .ازین ادم خجالت نکش تو اگه توی خیابون همچین ادمی رو ببینی اونو میکشی؟ اخه مگه چیکار کرده که باید منفور باشه؟ گناهش چیه؟ اگه اول با خودت با این زن اینه اشتی کنی بقیه ادماهم باهاش اشتی میکنند

💬 همیشه واسه هرچیزی یه راه حل وجود داره هیچوقت نباید نا امید بشیم

💬 زنده بودن زمان میبرد از همه چیز بریدن هم زمان میبرد

💬 چرا میخوای بمیری؟ دخترک که تقریبا همسن او بود جواب داد چون دنیا ارزش زندگی کردن نداره

💬 صدایش کوتاه تر از نجوا و بلند تر از خیال بود

💬 سخت نیست که شاد باشی

💬 تو مدرسه ازش پرسیدند کی ها خودکشی میکنند؟ اون هم جواب داده بود ادم های شاکی 

 

مغازه خودکشی

مغازه خودکشی یه کتابه در مورد دنیایی که دیگه هیچ شادی ای توش نیست و تو این شهر یه مغازه هست که مردم میان و به شیوه های مختلف وسایل خودکشیو میخرن پس احتمالا حدس زدنش سخت نباشه که خانواده ای که مغازه خودکشی باز میکنن از وضعیت روحی خوبی برخوردار نیستن اونا یه دختر خیلی چاق البته از نظر خودش چاق یه پسر خیلی لاغر که همیشه تو اتاقشه و یه سری وسیله اختراع میکنه برای مغازشون که بفروشن  اونا یه پسر دیگه هم دارن که از همه کوچیکتره ولی برعکس بقیه اون افسرده نیست و دنبال شاد کردن بقیه هست 

 

 

کتاب ماله نشر چشمه هست   و داره یه جوری غیرمستقیم میفهمونه تو کسی هستی که باید خودتو شاد کنی و شادی چیزی نیست که بیاد سراغت البته این  درک من از این کتاب بود 

من خودم حقیقت تعریفشو زیاد شنیدم و خوندمش ولی زیاد به دلم ننشست البته همونطور که قبلا گفتم این یه چیز کاملا سلیقه ایه 

 

فایل کاملش رو اینجا میذارم اگه خواستین بخونینش 

https://s2.uupload.ir/filelink/QYkEFwCClkJ8_299d213739/xwne_مغازه_خودکشی.pdf

 

این کتاب جمله های خوب زیادی داره و  اینو  میذارم توی یه پست دیگه پس منتظر جمله هاش باشین این جمله ها میتونه نظرتونو در مورد خوندن این کتاب جلب کنه

چطور کتاب خوب رو انتخاب کنیم؟؟

​​​​​​

 

به نظر من هرکس یه سلیقه ای داره شاید اگه من یه چیزی رو بخونم و خوشم بیاد یکی از همین موضوع خوشش نیاد پس به نظرم فقط به حرف دیگران تو انتخاب کتاب نگاه نکنین و قبلش یکم تحقیق کنین در موردش ولی نظر دیگرانم کامل نادیده نگیرین

    البته حرفم به این معنا نیست که همه کتابا خوبن  اتفاقا کتاب هایی هم داریم که خیلی ارزش خوندن ندارن یعنی زمانی که میخوای کتابایی که خوندیو به یاد بیاری اصلا اونو یادت نیست چون تاثیر خاصی روی تو نذاشته (که البته این تاثیرم بستگی به خود ادم داره) 

   پشت هرکتاب یه چند خط در مورد داستان این کتاب و موضوعی که قراره توش بحث بشه مشخص شده اگه اون رو بخونین فکر میکنم کمتر پیش بیاد که با خودتون بگین اوه چه اشتباهی کردم اینو خریدم  به هرحال موضوع ممکنه با سلیقه شما جور نباشه پس تو این مورد دقت کنین

مورد بعدی که میشه در موردش یکم بحث کرد نویسنده کتابه  البته که من اعتقاد دارم هر نویسنده ای لیاقت اینو داره که حداقل یکی از کتاباش خونده بشه و تنوع تو دیدن سبک های مختلف نوشتن خیلی مهمه اما از طرفی هر نویسنده ای قلم خاص خودشو  داره ما هیچوقت نمیتونیم شعر فردوسی رو بخونیم بعد بگیم ماله سعدیه چون سبک نوشتن این دوتا نویسنده خیلی باهم متفاوته مخصوصا تو مبالغه های زیادی که فردوسی به کار     برده  و البته که باید کتابای خونده باشیم که این سبک نوشتنا رو بتونیم به صورت اشکار ببینیم پس خیلی من رو این مورد حساس نیستم  

     اره و نکته اخر اینه که خیلی وسواس به خرج ندین تو انتخاب کتاب  البته که انتخاب کتاب خوب مهمه اما قرار نیست اونقدر تو انتخابش سختگیر باشیم 

خاطرات یک بی عرضه (معرفی جلد ۱ تا ۵)

این مجموعه رو وقتی تازه یادگرفته بودم بخونم جلد اولش رو خریدم و میشه گفت کتابی بود که منو علاقه مند کرد به خوندن کتاب برای همین دوست داشتم اینو معرفی کنم 

میخواستم بذارم کتابارو تو سایت ولی گروه سنی ۹ تا ۱۳ سالو جذب میکنه برای همین همه نمیخوننش ولی خب اگه کسی خواست میتونم بذارمش 

کتابا بیشتر طنزن و فقط نوشته نیست( منظورم اینه که قسمتای زیادیش مصوره)  

 

 جلد اول این کتاب یه معرفیه در مورد یه پسر بچه به اسم گرگ هفلی که وارد مدرسه راهنمایی میشه اون تو یه خانواده ۵ نفره زندگی میکنه و یه دوست به اسم رالی داره و بعد از اون‌ ماجراهای گرگ و رالی توی مدرسه رو تعریف میکنه

 

 

 

جلد دوم در مورد تابستونیه که واقعا وحشتناک گذشته مخصوصا وجود برادر بزرگترش رودریک  گرگ میخواد سعی کنه همه چیو فراموش کنه اما برادرش راز شرم اوریو در موردش میدونه و اونو فاش میکنه

 

 

جلد سوم ماجراهای گرگ و پدرشو نشون میده پدر گرگ حس میکنه میتونه از پسرش یه مرد کامل بسازه در حالی که اون همیشه همونقد که بی عرضه هست باقی میمونه برای همین گرگ رو تهدید میکنه که اونو به مدرسه افسری میفرسته

 

 

این جلد هم در مورد تعطیلات تابستونه گرگه که کل روز تو خونه نشسته و خودشو با بازی های ویدیویی سرگرم میکنه اما یه روز مادرش اونو مجبور میکنه  که تو مسافرت خانواده رالی با اونا همراه بشه 

 

 

 جلد پنجم  ماجراهای مدرسه رو نسون میده اما رالی و گرگ از تابستون باهم قهر کردن  و اون الان دوست دیگه ای نداره از طرفی در همین موقع اون با بزرگترین مشکل زندگیش روبه رو میشه و مسیولیتای زیادی رو دوشش قرار داده میشه

 

جمله های جالب کتاب دختر انار

اول از همه بگم که این کتاب خیلی تاثیر گذاره مخصوصا اگه دختر باشی میتونی کاملا درکش کنی یه چند تا از قسمتاشو میذارم و حس میکنم که جمله هاش توانایی اینو داره که بهش فکر کنی

💬 اگر من پسر بودم باز هم مجبور بودم در خانه بمانم و لباس هارا تا بزنم و اتو کنم؟ اگر پسر بودم پدرم باز هم به همین راحتی از من‌ میخواست که رویاهایم را فراموش کنم؟؟ 

 

💬 زندگی عادلانه نیست شاید این حرف درست بود ولی نباید با این توجیه همه چیز را میپذیرفتیم و با هر شرایطی کنار می امدیم 

 

💬 چه فایده داشت که تا این اندازه ثروتمند باشد و این همه ادم زیردستش کار کنند اما نتواند در باغچه خودش باغبانی کند؟ این که ازادی نبود ( جمله مورد علاقمه)

 

💬 میدانستم همه فرزند پسر میخواستند ولی دیگر از شنیدن این حرف ها خسته شده بودم مگر همین زن روزی دختر کوچکی نبوده است؟؟ 

 

💬 همیشه انتخاب دیگه ای هم هست اما تو چیزی رو انتخاب کردی که میدونی ازش میترسی  شجاعت یعنی همین 

 

💬 اگر گذشته ام را فراموش میکردم دیگر با چه امیدی زندگی میکردم؟

 

💬 فکر میکردم امیدهایم یکسره بر باد رفته اند ولی امید هرگز از بین نمیرفت و همواره راهش را به سوی من پیدا میکرد 

 

💬تغییر هر چقدر هم ضروری و مطلوب باشد همیشه بهایی دارد

 

💬 فکر میکردم با گذر زمان خاطره ها کمتر ازارم بدهند اما اندوه چیز غریبی است یک لحظه احساس میکردن به ارامش رسیدم اما لحظه بعد خانمان را  انچنان واضح به خاطر میاوردم که انگار اگر دستم را دراز کنم میتوانم ان را لمس کنم 

 احتمالا وقتی بخونین جمله های بیشتری میتونین پیدا کنین 

ساعت مادربزرگ

 

کتاب ساعت مادربزرگ ماله انتشارات چشمه هست 

در مورد یه دختریه که پدر و مادرش دارن از هم جدا میشن و پدره میخواد یه زن دیگه بگیره و به خاطر اینکه اوضاع رو سروسامون بدن دختره رو تابستون میفرستن کلبه تابستونی خانوادگیشون که خالش اینا اونجا زندگی میکنن و اون تاحالا اونا و بچه هاشونو ندیده بود و نمیخواست که کسی براش دلسوزی کنه و باهاشون کنار نمیاد تا اینکه یه روز یه ساعت پیدا میکنه که ماله مامانبزرگشه و با اون میتونه به گذشته سفر کنه و بچگی مامانشو میبینه و این کمکش میکنه که تصمیم بگیره بلاخره پیش باباشو زن جدیدش میمونه یا پیش مامانش 

 

این کتاب بیشتر داره زندگی این دونفر یعنی این بچه و مادرش زمانی که تو یه سن بودن رو نشون میده و میدونین اگه انتظار هیجان دارین این کتابو نخونین چون کتاب ساده هست و خیلی بالا و پایین نداره 

 قیمتش تو سایتای مختلف متفاوته ولی از 80 هزار تومن شروع شده تا 120 هزار تومن اما توی طاقچه من 37 هزارو خوردی دیدم

 

 https://imgurl.ir/uploads/n24657__.pdf

 یه چند صفحه از کتاب 

 

جمله های خوب این کتاب مثل دختر انار زیاد نیست که بخوام یه پست جداگونه براش بذارم پس همینجا میذارمش تا بخونین 

 

💬وقتی ادم غمگینه دوست شدن با ادم های جدید کار راحتی نیست 

 

💬گاهی اوقات شاید بهتر باشد که گذشته را فراموش کنیم یا حداقل ان را بپذیریم و پشت سر بگذاریم