شاید برگ های سبز وجودمان

شاید برگ های سبز وجودمان

حقیقت اینه که یه وقتا خودمون سخت میگیریم
همه چیزو الکی سختش میکنیم به ادما سخت میگیریم برای یه چیز به نام ایده ال
ایده ال واقعیو هیچکس تعیین نکرده
فقط چیزایی که دوست داریم شده یه چیز به نام ایده ال
نه به خودمون سخت بگیریم نه به ادما
خودمون باشیم
بذاریم اگه یه روز درباره ایده ال پرسیدن بگیم
هرکس ایده ال خودشه اگه بتونیم ایده ال همو بپذیریم و ایده ال خودمون باشیم تو ایده ال ترین حالت ممکنیم
اینجا ایده الای همه پذیرفته میشه اینجا یه مکان امن و کوچیکه برای اینکه خودمون باشیم و همدیگه رو بپذیریم
امیدوارم احساس راحتی کنین

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

۲ مطلب در خرداد ۱۴۰۲ ثبت شده است

این کتاب یجورایی موردعلاقمه زمانی که ۱۳ سالم بود خوندمش و چون یجورایی تقریبا تو همین شرایط بودم خیلی روم تاثیر گذاشت بنابراین خیلی پیشنهاد میشه که حتما بخونین

داستان درباره سوزیه یه دختر ۱۲ /۱۳ ساله که الان کلاس هفتمه اون یه دوست داشته که از خیلی وقت پیش باهاش دوست بوده ولی کم کم اون تغییر میکنه و دیگه یا شخصیت اصلی داستان که همون سوزان باشه دوست نیست یه سری اتفاقا میوفته و بعد از بهم خوردن دوستیشون تو تابستون به سوزی خبر میرسه که دوستش غرق شده و مرده  اما سوزی میدونه که دوستش خوب شنا میکنه و امکان نداره غرق شده باشه پس فکر میکنه ممکنه که یه عروس دریایی اونو نیش زده باشه و شروع میکنه به خوندن یه سری اطلاعات درباره عروس دریایی 

میدونین این کتاب میتونه درسای خوبی بهتون بده مثلا اینکه 

ادما تغییر میکنن و تو نمیتونی همیشه انتظار داشته باشی که همون شکلی که هست بمونه 

حتی با اینکه یه ادم مهم زندگیتو از دست دادی مهم نیست چجوری میتونه مرده باشه میتونه رفته باشه میتونه هرچیزی اتفاق بیوفته که تو اونو از دست بدی اما نباید ناراحت باشی چون همیشه هستن کسایی که حواسشون بهت هست نگرانتن و به بهتر شدن حالت فکر میکنن 

و مهم تر از همه اینکه هیچ ادمی تا ابد تو زندگی ما نمیمونه حتی اگه خیلی اونو دوست داشته باشیم 

 

 

 

https://uploadkon.ir/uploads/c83411_23شاید-عروس-دریایی.pdf

اینم نسخه نمونش که بدونین این کتابو دوست دارین یا نه

Melody ...
۲۱ خرداد ۰۲ ، ۲۱:۲۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

از اردیبهشت تا الان پر از امتحان بودم اصلا به هیچی نرسیدم فقط میومدم خونه یه دوش میگرفتم و کل روز رو میخوابیدم

اصلا یجورایی وبلاگو یادم رفته بود 

یادم رفت که چقدر اینجا رو دوست دارم ولی وقتایی که کارام زیاده مجبورم چیزایی که دوست دارمو کنار بذارم مثل کتاب خوندن ( راستی خبر داشتین اول میخواستم درباره اتفاقات روزانه بنویسم ولی بعد گفتم خب داستان روزانت بدرد کسی نمیخوره و قطعا خسته کنندس پس تصمیم گرفتم درباره کتابایی که خوندم بذارم) 

البته کتاب زیاد داشتم برا معرفی کردن که قبلا خونده بودمش ولی میگم خیلی خسته بودم

امروز اتفاقی اومدم تا یه سر بزنم و مطمئن بودم هیچ بازدیدی از سایت نبوده تو این مدت ولی باور کردنی نبود که هنوزم کسایی بودن که سر میزدن 

خیلی تعجب کردم و میخوام بعد از تموم شدن امتحانام دوباره کتاب معرفی کنم 

قراره این تابستون کلی کتاب مفید بخونیم 

راستی یه چند تا کتاب روانشناسی هم گرفتم و میخوام بخونم اونارو معرفی نمیکنم فقط جمله های خوبشو میذارم که هرکی نخونده یجورایی بتونه قسمتای مهمشو داشته باشه

 

Melody ...
۱۲ خرداد ۰۲ ، ۰۱:۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر