بریده های دختری که ماه را نوشید
💬 من دلیل نصف کارایی که مردم انجام میدن رو نمیدونم و با نصف دیگه کاراشون هم مخالفم
💬 حافظه چیزی بود لغزنده مثل خزه روی یک سطح خیلی لیز و خیلی راحت میتوانست تعادل کسی را بهم بزند و بر زمین بیندازدش
💬 پرسید: درمون میشه؟ خواهر ایگناتیا خندید : وای انتین بامزه ! هیچ درمونی واسه اندوه نیست
💬 شاید همه دنیا با بدجنسی و دروغ مسموم شده باشه و بهتره الان اینو یاد بگیریم
💬 چون تو نمیبینیش دلیل نمیشه که وجود نداشته باشه بیشتر چیزای خارق العاده دنیا نامرئی ان اعتماد کردن به اینا تورو قوی تر و شجاع تر میکنه
💬 قلب لونا سمت قلب مادربزرگش کشیده میشد ایا عشق هم یک قطب نما بود؟
💬 هیچ محدودیتی واسه احساساتی که قلب میتونه تو خودش جا بده وجود نداره
💬 الان میدونم که جدا شدن از خاطرات باید خیلی بد باشه
💬 عشق من تقسیم نمیشه چند برابر میشه
اینو میدونم یکم دیر گذاشتمش و اصلا جمله های این کتابو یادم رفته بود که بذارمش
فعلا کتاب جدید نمیذارم چون دارم یکیشونو میخونم که ماله انتشارات فانوس دانشه تا حالا ازین انتشارات کتاب نخوندم داستان بیشتر مثل کتاب دزیره هست و اتفاقا یه بخش داستان تو فرانسه هست اگه خوندم و خوشم اومد ازش پی دی افشو میذارم که شماهم بخونینش
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.